سلام گل من؛ هفته دوم عيد بود كه بردمت حمام و وقتي اومديم بيرون اينقدر گريه كردي كه نذاشتي لباس بپوشونمت و فقط يه زير دكمه اي بهت پوشوندم و پتو رو انداختم روت و بهت شير دادم. عصرش بود كه ديدم 7, 8 تا عطسه كردي و چشمات قرمز شد. خيلي ناراحت شدم. بعدشم بينيت گرفت. تا اينكه 3 روز بعد ديگه نتونستي به خاطر گرفتگي بينيهات شير بخوري. صبح بود و خوابت ميومد ولي نمي تونستي شير بخوري و با چشم بسته گريه مي كردي. خيلي هم داغ بودي. اين چند روز مرتب با تب سنج حرارت بدنتو اندازه مي گرفتم و هيچ وقت از 37 بالاتر نبود ولي به نظر خودم خيلي داغ بودي. به مامان زري زنگ زدم و ماماني هم با دايي سريع اومدن تا ببريمت دكتر. بردمت كلينيك تخصصي ايرانمهر و خدا خ...